جدول جو
جدول جو

معنی کاهل رو - جستجوی لغت در جدول جو

کاهل رو
(آ یَ دَ / دِ)
سست رو. آنکه آهسته رود. کندرو:
کاهل روی چو باد صبا را ببوی زلف
هر دم به قید سلسله در کار میکشی.
حافظ
لغت نامه دهخدا
کاهل رو
سست گام آنکه بسستی راه پیماید: (کاهل روی چو باد صبا را ببوی زلف هر دم بقید سلسله در کار میکشی) (حافظ)
تصویری از کاهل رو
تصویر کاهل رو
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لاله رو
تصویر لاله رو
(دخترانه)
لاله چهر، آنکه چهره و صورتی سر و زیبا چون گل لاله دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
(بَ)
تنبل. کاهل رو. کم کار. سست. کاهل قدم. کوشنده به تن آسانی و سستی و تنبلی:
وی بسا تیزطبع کاهل کوش
که شد از کاهلی زگال فروش.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(لَ / لِ)
دارای روئی چون لاله. لاله رخ
لغت نامه دهخدا
(کَ رَ رَ / رُو)
در تداول مردم قزوین، نوعی انگور. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(رَ / رُو)
راه مال رو، راهی که با ستور بدان توان رفت. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). راهی که از آن با چارپایانی مانند اسب و استر و خر می توان عبور کرد. مقابل ماشین رو و شوسه
لغت نامه دهخدا
تصویری از کاهل روی
تصویر کاهل روی
سست گامی عمل کاهل
فرهنگ لغت هوشیار
ستور رو راه مال رو. راهی که از آن چارپایان (اسب و استر و خر) عبور کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مال رو
تصویر مال رو
((رُ))
راه باریکی که در اثر رفت و آمد چهارپایان درست شده باشد
فرهنگ فارسی معین
آبله رو
فرهنگ گویش مازندرانی
لبه ی پارچه، پارچه ی فاته شده، لبه ی پرتگاه
فرهنگ گویش مازندرانی
درست نجویدن غذا، غذا را نجویده خوردن
فرهنگ گویش مازندرانی